ما چگونه رفتارهاو انگیزه های دیگرانرا درک وتغییر می کنیم؟
چگونه باور ونگرشهای افرادشکل می گیرد؟
وچرا مردم این گونه رفتار می کنند؟
برای جواب دادن به این سوال ماباید از فرایند اسناد استفاده می کنیم وباید رفتار افرادرابه آمیزه ای ازعلتها اسناد دهیم . بدون شک در زندگی خود با افرادی مواجه شده ایم که همواره گناه شکست خود را گردن دیگران یا عوامل مختلف بیرونی می اندازند و به جای اینکه آن شکست راحاصل اعمال خود بدانند یا خود را مسئول آن شکست بدانند تلاش می کنند تا توجیه قابل قبولی برای شکست خود فراهم کرده وبدین وسیله از ایجاد تصویر منفی از خود در ذهن دیگران اجتناب ورزند. نظریه های اسنادی برمبنای چنین تنبیهایی بنا شده اند.
حال سوالی که مطرح می شوداین است که آیا اسناد دادن در مورد همه کودکان نیز صدق می کند واینکه کودک عقب مانده ذهنی از آن چگونه استفاده می کند. به طور کلی در این تحقیق بدنبال این مسئله هستیم که آیا با افزایش سن نوع اسناددادن کودکان عادی وعقب مانده ذهنی باهم تفاوت داردودیگر اینکه آیانوع اسناد دادن دختران وپسران با یکدیگر تفاوت دارد واگر دارد بیشتر از سبک رویدادهای منفی یا مثبت استفاده می نمایند از اینرو بر آن شدیم که بر روی سبکهای اسنادی در کودکان عقب مانده ذهنی واینکه مشکلات وشکستها وموفقیتهای خود را چگونه وبه چه عواملی نسبت می دهند بررسی نمایم . امیدوارم این تحقیق مقدمه ای کوچک برای توجه بیشتر به این کودکان که در جامعه مانند آنها کم نیز نمی باشند، باشد. یکی دیگر از اهداف این پژوهش بررسی اولیه این مساله است که در سلامت وبهداشت روان آنها تاثیر بسزایی دارد این نکته مهم دیگر آنکه استفاده به موقع از سبک اسنادی می تواند سبب کاهش اضطراب وفشارروانی افراد به خصوص در این گروه از کودکان می گردد.